تو دور می شـــوی و من به تو سلام می کنم
به پر کشــــــیدنت ادای احــــــــترام می کنم
و بعــــــد رفتنــــت تمــــام لحظه های عمر را
به یاد تو چقــــدر ســـــاده قتل عام می کنم
به جــــرم زندگی مرا هـــــــزار بار کشــته ای
به لطف خـــــون لخــــــته رفـع اتهام می کنم
خیال می کنم تو هــم به میل خود نرفـته ای
و عقل را فـــــدای این خـــــیال خام می کنم
اگرچه زهــــر بی کسی رســوخ کرده در تنم
تو را که پادزهرمی به خود حــــــرام می کنم
تو هم خلاص می شوی ازین گلایه های من
و قصــه را به خوبی و خوشی تمام می کنم
نمی دانم از کیست اماازین وبلاگ :
http://parvaz-ta-khorshid.blogsky.com
دوبیت دیگه داره. برای من تا همینجا کامل بود. دوبیت آخرشم از همونجا بخونید